هنر و کودکان خردسال
(فریبا کیهانی، محقق و کارشناس هنر کودکان پیش دبستانی)

هنر به عنوان زمینه ای برای رشد همه جانبۀ کودک است. از طریق هنر، کودک می تواند ابتدا محیط انسانی و جسمی خویش را بشناسد و سپس آنها را کنترل کند. هر ماده ای که کودک خلق می کند نشانگر سنجش، انتخاب و تأکید اوست. او احساسات و تجارب خود را با نشانه ها برای ما توصیف می کند. از طریق همین روند انتخاب و تأکید است که کودک تدریجاً از تغییرات پی در پی احساسی خود می کاهد و تجارب خود را عینیت و فردیت می بخشد.

در زمینه آموزش هنری کودکان نظرهای مختلف و گاه متضادی وجود دارد.
کمی تأمل کنیم! «کودک کیست» «چه می خواهد» «چه نیازی و چه علایقی دارد.» ما به عنوان مربی هنر می خواهیم کودک را به کجا برسانیم؟ ایده آل برای کودک کدام است؟ آنچه در ادامه ی مطلب می آورم بخشهایی از چند دیدگاه دربارۀ آموزش هنر است. در 50 سال گذشته 3 دیدگاه اصلی بر آموزش هنر کودکان خردسال در دنیا تأثیر گذاشته است.
1- گرایش کودک محور: کودک به عنوان آفریننده و فردی که خلق می کند.
نیازها و علایق کودک محتوی ساختار این برنامه است، معلم یک تسهیل گر است. این دیدگاه تجربه های هنری کودک را انعکاس روند رشد خود انگیخته و طبیعی کودک ارزیابی می کند. اگر محیط و امکانات مناسب باشد، سرشت طبیعی هنری کودک آشکار و سبب بروز احساسات هنری وی می شود. کودک در شرایط مناسب به فعالیت هنری می پردازد. هر گونه دخالت بزرگسال مانع از بروز خلاقیت خود بهخودی کودک می شود.
گارد نرو دیویس (1993) سنین 2 تا 5 سال را سنین طلایی حلاقیت کودک نام می برند. آنها معتقدند: خلاقیت می تواند خیلی زود با دخالت بزرگسال خشک شود و از بین برود. کودک یک هنرمند خلاق است. او می تواند از انجام فعالیت هنری لذت ببرد. کودک دنیای خود را نشان می دهد. او نگرانی، خشم و تخیل خود را در هنر ابراز می کند. هر کودک توانایی خاصی در ابراز هنری خود دارد و اغلب در فعالیت آزاد و ارزش آن آشکار می شود. سال هاست در کشورهای مختلف دنیا به این نگرش توجه می شود.
2- گرایش موضوع محور: کودک به عنوان کسی که معانی را می سازد: در چنین ساختاری طبقه بندی و سازماندهی دانش و اطلاعات اهمیت دارد. نقش اصلی معلم انتخاب محتوی و انتقال دانش، تقویت مهارت و ادراک است. برنامه ی آموزش و هنر به عنوان جزیی از آموزش عمومی است که هدف آن آموزش مهارت های دایمی نظیر مشاهده، تفسیر جهان هنری، تفکر نقاد و فراگیری تاریخ و میراث فرهنگی است. این روش بر مهارت ها و فرآیند تفکر تأکید ویژه دارد. کودکان می توانند هنر را بشناسند و آن را نقد کنند هدف این روش و توانایی تفسیر معنای از طریق تصویر و سواد تصویری می باشد که از طریق چهار رشته حاصل می شود: 1- زیبایی شناسی 2- نقد هنری 3- تاریخ هنر 4- خلق هنر
این نظریه معتقد است که کودک هنگام خلق یک اثر هنری، با شناخت از مباحث هنری می تواند به کار خود غنای بیشتری بخشد. آغاز خلق هنری جستجوی فردی برای بیان عقاید است . در سال 1995 کرلاواژ (kerlavage) در مجله ی تحقیقی اش می نویسد: کودکان سه ساله به آثار هنری با موضوع های آشنا، عکس العمل نشان می دهند. آثاری که تصاویر واضح دارند، شامل رنگ های روشن و متضاد و دارای ترکیببندی ساده و ارتباط فضایی مشخص هستند. پاسخ کودکان خردسال به هنر بر اساس تجارب احساسی آنهاست. عده ای معتقدند معقولاتی مانند نقد هنری و تاریخ هنر برای کودکان خردسال مناسب نیست. زیرا دانش آنها از هنر زمان خود اندک است. اما عده ای معتقدند که کودکان خردسال توانایی درک تاریخ هنر و گفتگو دربارۀ هنر را دارند. نیوتن (1995) دریافت که کودکان از سه سال به بعد می توانند آثار هنری را توصیف کنند. کودکان هنگام گفتگو از یکدیگر می آموزند به هم گوش می دهند و پاسخ می دهند و با هم ارتباط می گیرند. حتی گاهی از حرکات بدنی برای پاسخگویی استفاده می کنند آنان می توانند تجسم کنند. لابه لای یک نقاشی راه می روند و دربارۀ آنچه می بینند، داستانهای تخیلی می نویسند.
چند پیشنهاد برای مربیان کودکان خرسال:
کودکان را تشویق کنید تا گفتگو کنند و کارهای هنری دیگران را تفسیر کنند.
نمونه هایی برای تقویت مهارت های دستی آنها در زمینۀ برش و کار با چسب تدارک ببیند.
استفاده از نمونه آثار هنرمندان و ساخته های کودکان برای زمینۀ گفتگو تهیه کنید.
فراهم کردن نمونه هایی از آثار کودکان برای مشاهده (کودکان خردسال به طور غریزی از یکدیگر می آموزند)
3- گرایش جامعه محور (کودک در یک بافت اجتماعی)
انجمن های هنری نقش مهمی در برنامه آموزش هنر معاصر ایفا می کنند. این انجمن ها شامل معلمان، دانش آموزان، پرسنل آموزش و گروه های محلی شامل والدین، اعضای انجمن های محلی و هنرمندان به طور فعال درگیر برنامه های هنری کودکان می شوند. این پیوند سبب می گردد کودک به بسیاری از آداب و رسوم ملی احترام گذارد. کودک درباره ی هنر، پیشینه ی آن و انوع متفاوت هنر در تجربه های انسانی شناخت پیدا می کند. این برنامه تلاش می کند راه هایی جهت پیوند بین فرهنگ ها بهوجود آورد.
ویگوتسکی یکی از نظریه پردازان روان شناسی کودک (1978) معتقد بود یادگیری زمانی آغاز می شود که بین کودک و مردم ارتباط برقرار گردد. کودک خردسال تحت تأثیر گرایش های تاریخی، اجتماعی و فرهنگی زمان خود قرار دارد. به این ترتیب والدین، مربیان همه در روند یادگیری کودک نقش مؤثری دارند. در حقیقت رشد هنری کودک تابع فرهنگ او است. او با نمادهای فرهنگی میل به برقراری ارتباط با محیط پیدا می کند. نخستین خط خطی های کودکان از آن تأثیر فرهنگی روی این نیروها اثر می گذارد. (فلدمن 1980)
چند پیشنهاد برای مربیان کودکان خردسال
– با کودکان به موزه بروید و درباره تاریخ هنر و فرهنگ کشور گفتگو کنید.
– با هنرمندان در کلاس ملاقات کنید.
– منابع مختلف تهیه کنید تا کودکان فرصت کنجکاوی و کشف درباره محیط پیرامون خود پیدا کنند.
– کودکان را تشویق کنید آثاری خلق کنند، آنها را نام گذاری کنند و دربارۀ آنها گفتگو نمایند.
در رجیوامیلیا، شهری در شمال ایتالیا جریانی تعاملی و فراگیر بین کودک، والدین و جامعه به وجود آمد. مربی علاقه مندی به نام کالاگازی روی این نظریه کار کرد. این نظریه معتقد است یادگیری یک فعالیت مشارکتی بین کودک و بزرگسال است. هنر بخش ضروری و مهم فعالیت های کودکان است.هنر به صورت موضوعی جداگانه آموزش داده نمی شود، به عنوان موضوعی در کل برنامه ی کلاس کار می شود. هنر مانند موسیقی، عکاسی، کار با مواد مختلف، حرکات موزون یکی از چندین زبان ممکن برای کودک است تا او بتواند شیوه بیان خود را بیابد. معلمان اهداف برنامه ای وسیعی دارند، اما آنها برنامه را مطابق با علایق کودکان پیش می برند. ارتباط کودکان با یکدیگر و بزرگسالان اجزای ضمنی یادگیری می باشد. تمامی مربیان در کنار هم محیطی خوشایند ایجاد می کنند تا کودک را به یادگیری تشویق کنند. آنها هنگام کار کودکان را مشاهده می کنند، به پاسخ های آن گوش می دهند، با هم گفتگو می کنند و در جهت نیاز ها و علایق آنها برنامه ریزی آینده را انجام می دهند.
لوریس مالاگازی در شعر خود بیان می کند کودک صدها زبان برای ابراز خود دارد .(1998)
کودک صدها زبان، صدها دست و صدها فکر دارد.
صدها شیوه برای فکر کردن، برای بازی کردن، برای گفتگو کردن
صدها، همیشه شیوه برای شنیدن، برای شگفتی آفریدن؛ برای دوست داشتن
صدها دنیا را جستجو کردن و صدها دنیا را کشف کردن و صدها دنیار را در رویا دیدن و …
عجله نکنیم. کودک عجله ای ندارد. تأمل کنیم و کودک را بشناسیم.

• کیهانی، فریبا، هنر و کودکان خردسال، جهان هنر، ماهنامه خبری، آموزشی، پژوهشی، تحلیلی هنرهای تجسمی، سال اول، شماره دوم، اردیبهشت 1385.