آنچه کودکان به من آموختند
(علی ذاکری، مدرس دانشگاه و محقق هنر کودکان)
نقاشی برای هر کودکی لازم است و می تواند ذهنیت کودک را سیال کند، نقاشی برای هر کودکی این امکان را فراهم می کند که دیالوگ های نگفته و آسیب های دورنی خود را بیان کند و این باعث می شود که کودک به سلامت روحی برسد.
امروز به این نتیجه رسیده اند یکی از مواردی که برای کودک بسیار قابل اهمیت است بازی است و در واقع شروع فعالیت کودک در بخش بازی است.
همین که کودک وارد دبستان می شود عینیت جایگزین ذهنیت می شود. در صورتی که کودک در دوره ای بسر می برد که باروری ذهنیت بسیار در آن اهمیت دارد. کتابی به نام هنر به او ارائه می دهند و بیشتر مدارس ما معلم هنر به معنای واقعی ندارد. در بعضی از مکان ها و مدارس هم از دانشجویان هنر استفاده می شود که آن دانشجو هم اطلاع دقیقی از کودک ندارد و آموخته های خودش را در دانشگاه مثل کمپوزیسون و کار با ذغال و طراحی سریع به کودک آموزش می دهد که ربطی به او ندارد.
در این دوران باید با کودک بازی کرد، جور دیگری دیدن را به او آموزش داد تا آزادی کار داشته باشد و بتواند تخیل های خود را تصویر کند و خواب ها و رویاهای خود را به روی کاغذ بیاورد، جسارت پیدا کند که هر چیز عینی را که می بیند، تغییر بدهد.
اصلا نکته ای که در خلاقیت مهم است، این است که اجازۀ اشتباده کردن به کودک داده شود. اگر من راهی را بروم که شما هم می روید این راه من نیست بلکه راه شماست. اما اگر بخواهید من راه رفتن جدیدی را تولید کنم باید اجازه اشتباه کردن را داشته باشم. تا راه رفتن خود را یاد بگیرم. جسارت زمانی ایجاد می شود که اجازه ی اشتباده کردن داشته باشیم و آزادی انجام کار را هم داشته باشیم.
ما بزرگ ترها وقتی می خواهیم نقاشی بکشیم چقدر در تنگنای این قضیه هستیم ولی این کار برای کودکان بسیار سهل است. خط های کم خام دستی حس های خوبی دارند که نقاشان اکسپرسیونیسم هم از آن استفاده می کردند و این در کار کودکان هم دیده می شد. جنس خط کودکان مکانیکی نیست بلکه آن خطها را حسی می کشند.
یکی از موارد در نقاشی کودکان بازی است. آنها با نقاشی خود بازی می کنند و من این مورد را از آنها یاد گرفته ام. آنها از کار کردن نمی ترسند چون آنها از خراب کردن کارشان ترسی ندارند.
نکته ی دیگر آنکه بچه ها موقع نقاشی کردن از کار خود لذت می برند و اگر ما از نقاشی خود لذت نبریم صرفاً یک کار مکانیکی انجام داده ایم. لذت یعنی ارتباط و یک بده بستان با کار خود و این لذت هم محصول همان دوران کار با کودکان است.
کودکان بسیار سمبولیک کار می کنند و در حال حاضر ما با خانواده هایی برخورد داریم که نه تنها سمبولیک و نمادین بودن نقاشی را درک نمی کنند بلکه با آن مبارزه می کنند.
در سمبولیک بودن نقاشی کودک بحثی نیست در واقع کودک چون دیالوگی ندارد که با آن آرزوها و آمال خود را بیان کند در نتیجه به نقاشی پناه می برد و نیازهایش را بیان می کند، ما می توانیم به کودک آموزش بدهیم که عواطف خود را با نقاشی بیان کنند. در واقع بروز دادن احساسات باعث آسایش جان آدمی است که ما زیاد آن را بلد نیستیم.
• آنچه کودکان به من آموختند، گفتگو با علی ذاکری، جهان هنر، ماهنامه خبری، آموزشی، تحلیلی هنرهای تجسمی، سال اول، شماره دوم، اردیبهشت 1385.