تکنیک های نقاشی در دوره ابتدایی: نقاشی گروهی (قسمت اول)
پژوهشی، اردشیر، رشد معلم، بهمن 1373، شماره 106.
انسانها گروهی زندگی میکنند. زندگی گروهی انسان در نیازهای مادی و معنوی وی به همنوعانش ریشه دارد. اگر نقبی به گذشته بزنیم و انسان را در گذشتهای دور بنگریم، که از دیرباز، نیاز به زندگی گروهی را حس کرده است. همچنین متوجه میشویم که انسان به مدد زندگی گروهی، خود را از سر بالایی تاریخ بالا کشیده و تا امروز استوار و پابرجای مانده است.
زندگی گروهی انسان، بهواسطه پیچیدگیهای خود انسان، دارای روابط ژرف و عمیقی است. در حالیکه این روابط ژرف و عمیق و پیچیده، در زندگی گروهی حیوانات جایی ندارد. پس زندگی گروهی انسان با زندگی گروهی حیوانات متفاوت است. از سوی دیگر، باید حتما به این نکته اشاره کرد که زندگی گروهی انسان پیوسته دستخوش دگرگونی است و در مراحل متفاوت تکامل اجتماعی، سبب پیدایش روابط ویژهای گردیده. که در هر دوره شکل خاص خود را دارا بوده است. برای مثال در مقطعی که انسان کشاورزی را آغاز کرد و در یک جا سکنی گزید، جامعه جدیدی پدید آید ایجاب میکرد روابط جدیدی بین گروههای انسانی به وجود آید.
مقصود از آوردن این مقدمه آن است که تصویری کلی از زندگی گروهی انسان در ذهن خواننده به وجود آید تا بتوان نمونه آن را در کلاس نشان داد و لزوم آموزش زندگی گروهی به کودکان را دریافت.
هنگامیکه از کار گروهی دانشآموزان سخن به میان میآيد، هدف یاددادن پارهای از آداب اجتماعی به کودکان است تا یاد بگیرند که چگونه در کنار هم جامعهای هرچند کوچک به وجود آورند، هدفی برگزینند و برای رسیدن به آن هدف، ضمن تقسیم مسئولیت کار کنند. در این رهگذر مسائل بسیاری مطرح میشود که از چشم معلم آگاه پنهان نمیماند، معلمی که به روابط دانش آموزان دقت میکند تمام مسائل را زیر نظر دارد و هر مشکلی را با هوشیاری حل میکند. چنین معلمی میتواند بسیاری از مفاهیم مهم زندگی اجتماعی را بهطور غیرمستقیم به کودکان آموزش دهد و راه را چنان هموار کند که کودک، خود به درک این مفاهیم نائل آید.
جدا از این بعد که میتوان آن را بعد اجتماعی کار گروهی نامید، وجه دیگر کار گروهی مسائل روانی و عاطفی است که بههرحال در گروه پیش میآید و بخشی از نیازهای انسان است. اگر کودکان در همان زمان کودکی بهطور دقیق با زندگی گروهی آشنا نشوند و آموزشهای لازم به آنها داده نشود، در زندگی آینده اجتماعی خود به مشکلاتی دچار خواهند شد. این مشکلات به رابطه شخص با گروه و مفید بودن شخص در گروه مربوط میشود.
یکی از راههای آموزش زندگی جمعی به دانش آموزان، ترتیب دادن برنامههایی با عنوان نقاشی گروهی است که همه دانش آموزان باید در آن شرکت کنند. در کلاس ممکن است کسانی به دلایل زیر با این نوع نقاشی مخالف باشند:
- افرادی که بهشدت ضعیفاند و حاضر نیستند با بقیه همکاری کنند و از حضور در جمع ترس و واهمه دارند.
- افرادی که بسیار قویاند و حاضر نیستند با بقیه همکاری کنند.
- افرادی که گوشهگیرند و برای برقرار کردن ارتباط مشکلدارند.
دور کردن این دانش آموزان از کارگروهی صلاح نیست، بلکه باید آنان را به ترتیبی وارد گود کرد تا مشکلشان حل شود؛ زیرا دور نگهداشتن این دانش آموزان از کار گروهی، ازجمله لطمههایی است که جبران آن بهسادگی میسر نیست.
پیشنهاد میشود که در آغاز کار، دانش آموزان را به گروههای گوناگون تقسیم کنید و اگر صلاح میدانید، بگذارید آنان، خود گروهشان را انتخاب کنند و هرکس با هرکس که دوست دارد کار کند.
در مراحل بعد میتوانید گروهها را باهم ادغام کنید و گروههای بزرگتری به وجود آورید تا درنهایت، در یک جلسه نهایی، همه دانش آموزان باهم کار کنند. این شیوه برخورد باعث میشود که در یک گروه سینفری، دستکم بهطور نسبی تفاهم وجود داشته باشد. بررسی ایجاد تفاهم در گروه باید مراحل زیر در نظر گرفته شود:
هدف
بدون شک، گروهی که به وجود میآید هدفی دارد. شما بهعنوان معلم باید این نکته را به دانش آموزان توضیح دهید که هر گروهی بر اساس هدفی به وجود میآید سپس باید از آنها بخواهید هدف خود را بهطور دقیق مشخص کنند. احتمالاً دانش آموزان بهطور طبیعی خواهند گفت که هدف ما کشیدن نقاشی است؛ اما بپرسید که موضوع نقاشی آنان چیست.
مشورت
برای رسیدن به یک هدف دقیق، به مشورت و اظهارنظر نیاز دارند. همه باید درباره موضوع نقاشی اظهارنظر کنند و هیچکس نباید رأی خود را تحمیل کند؛ اما اگر هرکدام اندیشه متفاوتی داشتند و شما فهمیدید که ممکن سات به نتیجهای نرسند، دخالتی بسیار غیرملموس داشته باشید و معیاری برای آنان به وجود آورید تا بتوانند معیاری که بر اساس آن بحث خود را ادامه دهند. برای مثال، میتوانید بگویید که «بهتر است سوژه تکراری نباشد.» درنتیجه بسیاری از رأیهای تکراری حذف خواهد شد.
مسئولیت
درباره دادن به کودکان و نوجوانان بسیار بحث شده و مطالب گوناگونی مطرح گردیده است. ما درباره دادن مسئولیت به کودکان و اهمیت آن صحبتی نداریم، اما نکته قابلطرح این است که دادن مسئولیت به کودک یا نوجوان در یک کار گروهی باید طبق اصول خاصی صورت بگیرد. خالی کردن از زیر بار مسئولیت یا درست انجام ندادن مسئولیتی که به کودک محول شده است سبب میشود که کار همه گروه آسیب ببیند؛ و اگر کودک یا نوجوان را متوجه این قضیه بکنید، به او مفهوم مسئولیت اجتماعی و مسئولیتی را که فرد در برابر اجتماع دارد، آموختهاید. درعینحال، باید به هرکس متناسب با روحیات، تواناییها و ویژگیهای فردی تو مسئولیتی داد تا بتواند از عهده آن برآِید.